دوباره فکر کن-فصل دوم – نویسنده: آدام گرانت

فصل دوم منتقد بیرون گود و منتقد متقلب

کشف نقطه مطلوب اعتماد به نفس

نادانی بیش از دانش موجب اعتماد به نفس کاذب می شود.

مثل کسی که بینایی خود را  به یکباره از دست می دهد. در حالی که از نابینایی خود اطلاع ندارد و در واقع متوجه موضوع کوری خود نشده است.

همه ی ما نقاط کوری در دانش و عقاید خود داریم. به خاطر همینه که باید نقاط کور شناختی خود را بشناسیم.

اعتماد به نفس و شایستگی، باید هم راستا با یکدیگر پیشرفت کنند اما در عمل شاهد جدایی آنها از یکدیگر هستیم.

با توضیحات مقدماتی که گفته شد، ما با دو موضوع مهم مواجه هستیم: سندروم متقلب و سندروم بیرون گود که در ادامه به بیان آنها می پردازیم.

سندروم متقلب (چیست؟): وقتی که اعتماد به نفس ما نسبت به کارآیی ما پایین تر است. (یعنی  شایستگی فرد فراتر از اعتماد به نفسش قرار دارد).

سندروم منتقد بیرون گود چیست؟ سندروم منتقد بیرون گود زمانی اتفاق می افته که اعتماد به نفس ما  از شایستگی ها پیش بیافتد.

اثر دانینگ -کروگرچیست؟ افرادی که در یک مهارت ضعیف هستند معمولا ارزیابی درستی از وضعیت مهارت خود ندارند، به عبارتی برداشت هر فرد از سطح توانایی خودش می تونه خیلی مهم باشد، چون ارزیابی غلط در وضعیت مهارت ها باعث این می شود که ما درآن مهارت توهم دانش داشته باشیم.

پس چگونه می تونیم درک درستی از وضعیت مهارت های خودمون داشته باشیم؟ شاید اگه از دیگران بخواهیم که ما را صادقانه نقد کنند و بگویند چه برآوردی از توانایی های ما دارند، در این زمینه کمک کننده باشد و البته اگه بخواهیم  بدانیم در مهاتی که داریم در چه سطحی هستیم، می تونیم خودمون رو با کسی که در این مهارت نفر اول هست مقایسه کنیم و سطح واقعی خودمون رو پیدا کنیم.

مهارت فراشناختی چیست؟: قابلیت اندیشیدن درباره تفکر خودمان را مهارت فراشناختی می گویند.

ما در بعضی کارها مبتدی هستیم و آن را نادیده می گیریم پس همواره سعی  و تلاش خودمان را به کار می گیریم.

ولی در مهارت های مطلوبمان خود را درست بالا میگیریم و دچار سندروم اعتماد به نفس کاذب می شویم.

حضور این دو در دو کران طیف اعتماد به نفس باعث می شود که هیچ تمایلی به تجدید نظر درباره ی برنامه های خود نداشته باشند. به عبارتی اگردر کاری مبتدی هستیم، سعی و تلاش می کنیم تا مطلوبمان شود ولی در کارهای که مطلوبمان هست دچار غرور و اعتماد به نفس کاذب می شویم.

چه چیز باعث می شود که عدم صلاحیتمان را ببینیم؟

فقدان مهارت فراشناختی یا همان قابلیت اندیشیدن درباره تفکرات خودمان

همه ما در خیلی از کارها مبتدی هستیم و این حقیقت را نادیده نمی گیریم اما عموما در مهارت های مطلوبمان است که خود را دست بالا می گیریم و دچار اعتماد به نفس کاذب می شویم – در حین پیشرفت از رده ی تازه کار به آماتور است که اعتماد به نفس کاذب پیدا می کنیم این جاست که می توان گفت دانش کم خطرناک است.

در بسیاری از حوزه های زندگی، هیچ گاه آن قدر تخصص پیدا نمی کنیم که عقاید خود را زیر سوال ببریم یا به  دنبال کشف مجهولات خودمان بگردیم، و با اینکه مقدار کمی اطلاعات داریم، دائماً در حال اظهار نظر هستیم و از قله حماقت بالا می رویم.

ما باید چرخه ی بازنگری را بشکنیم و از قله حماقت پایین بیاییم، یکی از اصلی ترین مواد مغذی ذهن، فروتنی است و پادزهر گرفتار شدن در قله حماقت است. تکبر مثل یک سپر لاستیکی است که تجربیات را دفع می کند.

اعتماد به نفس، یعنی باور به توانایی خود برای دستیابی به اهداف است.

سوال :نقطه مطلوب اعتماد به نفس کجاست؟ جواب: وقتی ابزارهای کنونی خودمان برای رسیدن به اهداف را به راحتی زیر سوال ببریم.

تکبر آن چنان جلوی چشم ما را می گیرد که به نقاط قوت و استراتژی های کنونی مان قناعت می کنیم و پیشرفت حاصل نمی شود و نقطه عکس آن هم صادق است، در صورت عدم اعتقاد به نقاط قوت و استراتژی هایمان، تردید باعث فلج شدن ما می شود.

باید فروتنی همراه با اعتماد به نفس داشته باشیم ، یعنی اینکه در عین اطمینان به توانایی خودمان، بپذیریم که شاید راهکار صحیح را نمی دانیم.

نقطه مطلوب اعتماد به نفس

ما در باور به خود یا متزلزل هستیم یا مطمئن و در باور به ابزار هم یا متزلزل هستیم یا مطمئن

برای تقسیم بندی بالا چهار حالت در نظر گرفته می شود:

  • متزلزل مطمئن : خود کوچک بین وسواسی، یعنی کسی که باور به خودش ضعیف است ولی باور به ابزار مطمئن است.
  • متزلزل نا مطمئن : باعث ایجاد تردید فرسایشی می شود.باور به خود پایین و باور به ابزار همه پایین
  • محکم مطمئن : تکبر کور کننده، کسی که باور به خود بالا است و باور به ابزار بالایی هم دارد.
  • محکم نا مطمئن : تواضع توام با اعتماد به نفس، کسی که باور به خود بالایی دارد ولی اعتماد کاملی به ابزارها ندارد و همیشه به دیده تردید به قضیه نگاه می کند.

فروتنی توام با اعتماد به نفس را می توان آموخت، نه تنها ذهنمان را به سمت بازنگری می گشاید بلکه کیفیت تجدید نظرمان را هم افزایش می دهد.

بهترین رهبران کسانی هستند که هرچند به نقاط قوت خود ایمان دارند ولی هوشمندانه به نقاط ضعفهایشان هم اعتراف می کنند.

برای جابجایی مرزهای کمال باید محدودیت های خود را تشخیص  دهیم و از آن ها پیشی بگیریم.

در صورت بروز سندروم متقلب، آنرا نادید بگیریم ولی  ترسها را بپذیریم و بپذیریم مزیت هایی را به همراه دارد، مزیت های آن عبارتست از:

  • انگیزه ما برای سخت کوشی افزایش پیدا می کند. 2- انگیزه ما برای هوشمندانه عمل کردن و تجدید نظر در استراتژی هایمان بیشتر می شود 3- ما را به یاد گیرنده بهتر تبدیل می کند.

برای رسیدن به اهداف چالش برانگیز باید منتظر بمانیم تا اعتماد به نفس لازم را پیدا کنیم؟

می توانیم از طریق دستیابی به اهداف چالش برانگیز، اعتماد به نفس لازم را پیدا کنیم.

در سندروم متقلب، با این استدلال که چیزی برای از دست دادن ندارم، دست به کارهایی می زنیم که دیگران به ندرت توان آن را دارند.

ابهام موجب آماده سازی ذهنیت ما می شود تا سوال بپرسیم و پذیرای ایده های جدید باشیم- متخصصان بزرگ هیچ گاه تردید هایشان را پنهان نمی کنند.

یکی از نشانه های یادگیرنده های مادام العمر این است که ملاقات باهر فرد می تواند حاوی نکته ای آموزنده برای آنها باشد.

تکبر باعث می شود ضعف هایمان را نبینیم. اما فروتنی آنها را برایمان شفاف تر از قبل می کند . فروتنی توام با اعتماد به نفس نیز به ما کمک می کند تا بر ضعف هایمان غلبه کنیم.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا